ابراهیمی فر در یادداشتی دربارهٔ این فیلم، نوشته است: «این فیلم نمایانگر سینمایی است که به آن اعتقاد دارم. سینمایی که به قصه و دیالوگ وابسته نیست. مجموع دیالوگ هایی که در یک ساعت این فیلم ادا می شود از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کند. سینما در مقایسه با هنرهای دیگر هنری است که تجربه های اولیه خود را سپری می کند. به عنوان یک سینماگر معتقدم که باید از کلیشه ها پرهیز کرد؛ کلیشه یعنی درجا زدن و درجا زدن یعنی عقب افتادن از قافله ای که تازه در آغاز راه است».
ایده این فیلم زمانی به ذهن ابراهیمیفر خطور کرد که روزی به اتفاق «حسین ایری» (که قبلاً در چند فیلمش دستیار کارگردان او بودهاست و فیلمنامه نار و نی را هم بعداً به اتفاق هم نوشتند) به دیدن مرحوم ساموئل خاچیکیان رفته بودند و سالخوردگی این سینماگر، برای ابراهیمیفر، تداعیبخش این ایده بود که انسان شبیه به یک دفترچه خاطرات است و میتوان فیلمی را ساخت که با محوریت بر این تشابه روایت خود را پیش ببرد. بدین ترتیب نگارش فیلمنامهای با نام اولیه «کتابچه» آغاز شد که در نهایت به ساخت فیلم «نار و نی» منجر گردید
نظرات کاربران
افزودن نظر جدید