نفیسه روشن

خلاصه داستان : همزمان با تلاش کاوه برای بیرون آمدن از اسارت کتی، همتا ناخواسته در حال ورود به دنیای پیچیده و ناشناخته اخگر است.اما هر دو غافل از تقدیری که روزگار برایشان رقم زده و …

خلاصه داستان : با روبه رو شدن سلمان و کتایون ، رازی که همه سعی در پنهان کردن آن داشتند ، برملا می شود …

خلاصه داستان : توافق کاوه و کتایون برای آزادی سلمان (پدرکاوه) شرایط را تغییر داده ؛ پدر کاوه به ارتباطات او با اطرافیانش مظنون شده است …

خلاصه داستان : سلمان پدر کاوه به کمک یک خیر و با پرداخت بدهی اش از زندان آزاد می شود.کانون زندگی خانوادگی آنها شکل می گیرد.غافل از آن که، آن فرد خیر کسی نیست جز پسرش که با دخترعموی او ازدواج کرده است. همتا اما در خانه مادربزرگ هنوز آرام نگرفته که اخگر وارد زندگی […]