خلاصه داستان : افسون به کاوه پیشنهاد می دهد اگر پیش همه اعتراف کند که عشقی بین کتی و کاوه نبوده به کاوه 7 میلیارد می دهد، دقیقا اندازه پولی که به کتی بدهکار است.
خلاصه داستان : کتى بعد از اینکه همه چیز را درباره همتا مى فهمد کاوه را تهدید به زندان مى کند از طرفی اخگر به کتى مى گوید که کاوه و دوستانش علت تصادف همسرش بوده اند…
خلاصه داستان : زن اخگر همه چیز را می فهمند و از طرفی کتی به منزل سلمان می رود و در آنجا با همتا روبه رو می شود…
خلاصه داستان : پس فقط مردها نیستند که زن جوون می گیرند! پدر و مادر کاوه همه چیز را می فهمند و از طرفی کاوه به دیدن اخگر می رود… در شبی سرنوشت ساز و خطرناک که شبیه اعلان جنگ است، عملا خط قرمزهای اخگر به چالش کشیده می شوند…اما لحظه ای غفلت در این […]
خلاصه داستان : کاوه برای باز کردن گاو صندق به منزل اخگر می رود و در آنجا با آبتین روبه رو می شود…
خلاصه داستان : زمان اتحاد دوستان برای مقابله با دشمنان رسیده است. بازی مقابل بازی، ترفند برابر ترفند…پیروز کسی است که هوشمندتر عمل کند. کتی به کاوه می گوید که اگر همتا و بهرام را تحویل دهد در ازای آن کاوه را آزاده خواهد کرد از طرفی اخگر متوجه می شود که ژیلا در حال […]
خلاصه داستان : آغاز صف آرایی است. قربانیان در مقابل زورگویان… قربانیان به دنبال حق، زورگویان اما قدرتمند… اخگر برای پیدا کردن بهرام به شرکت کتی می رود…
خلاصه داستان : وقت برملا شدن رازهای مخوف در سینه اخگر است. رازهایی که در خواب همتا هم نمی آیند… کاوه برای رفتار اشتباهش مجبور می شود در جمع از کتی عذر خواهی کند و سیروان متوجه می شود که همتا عاشق کاوه است.
خلاصه داستان : کاوه از خواهرش می خواهد همتا را که در خطر است در خانه شان پناه دهد اما پدر کاوه به او مشکوک می شود از سوی دیگر اخگر بهرام را که گمان می کند نامزد همتا است به گروگان می گیرد.