خلاصه داستان : پدربزرگ، معجونی می سازد تا سیاهی را از دل نارگیل خان و لنگه و لیوه بیرون کند. هاله نیز قصد دارد چیزی را از آزمایشگاه پدربزرگ بردارد. او نمی داند که این کارش چه خطراتی به همراه خواهد داشت.
خلاصه داستان: یک فیلم کمدی موزیکال است درباره مردی گرفتار در میان بانوان متعدد؛ این مرد تلاش دارد با خویشتنداری، در مسیر راست قرار گیرد ولی درستکاری در روزگار غلبه ناراستیها، کار سادهای نیست…
خلاصه داستان : همیشه عشق های بزرگ و زیبا، دشمنان بزرگ و مخوف داشته اند. این سریال به نابرابری اقتصادی طبقه های مختلف جامعه و قیاس افراد توانمند نسبت به طبقه کم درآمد جامعه می پردازد. بطوریکه کاوه و همتا رابطه عاشقانه ای را آغاز کرده اند، اما مشکلات اجتماعی و اقتصادی باعث می شود […]
خلاصه داستان : بابک سردبیر مجله پرفروشی است و سهیل و مسعود همکاران او در نشریه هستند، هرکدام در زندگی مشترکشان دچار مسائلی شده اند و برای فرار از زندگی روزمره و کاری و چند روز دوری از همسرانشان تصمیم می گیرند بدون اطلاع خانواده به سفر مجردی و به اصطلاح خودشان ریکاوری بروند
خلاصه داستان :« پریناز » پس از مرگ مادر، به سراغ خاله اش می رود تا به او پناه بدهد. خاله از پذیرفتن او امتناع می کند. اما سرانجام در ماجراهایی پریناز بالاجبار با خاله اش (که تنها کسی است که دارد) زندگی می کند.
خلاصه داستان : بزرگ ترین برنده ها، وقتی می بازند که مطمئن می شوند برنده اند! آدم های باهوش، می توانند جلوی چشمت، قایم بشوند؛ آدم های احمق، فرار می کنند ؟!
خلاصه داستان : اخگر پس از مرگ همسرش کاوه و دوستانش را دستگیر می کند و برای آزادی آنها از همتا می خواهد که با آبتین ازدواج کند…
خلاصه داستان : روزها و شب های پایان سال، هوا غافلگیرکننده است. چون زمستان و کولاک سهمگین تا نسیم خنک بهاری، با هم آمیخته اند…کاوه و همتا در کشاکش عبور از این ایام غیرقابل پیش بینی هستند.
خلاصه داستان : حقیقت و عشق در حال پیروز شدن بر کینه و انتقامند. روزهای شادی و سرور در پیش است اما کینه های سیاه تازه ای چون طوفان سهمگین، در راه… وکیل کتی به جبران اخراج شدنش کاوه را به زندان می اندازد…