انسی و ذبیح در حاشیه شهر و در خانه ای اجاره ای زندگی می کنند. انسی از زنی سالخورده پرستاری می کند و ذبیح در شمال شهر کارگر ساختمانی است. آنها آرزو دارند بچه دار شوند.