به نظر میآید که مسعود کیمیایی هر چه در طول فیلمهای پس از انقلابش، خودش را نگهداشته بود که کمتر و کمتر از چاقو استفاده کند، این بار دیگر گویا قصد داشته است عقده چندین و چند ساله خودش را باز کند و تا میتوانسته در فیلمش صحنههای چاقو زنی و چاقو خوری و خون و خونریزی گنجانده است. فیلم تا اواسط خود تقریباً به جز همان دیالوگهای تکراری و خاص و برخلاف آثاری مانند "متروپل" و "قاتل اهلی"، لحظات کمیکی ندارد. اما از همان میانه فیلم و به خصوص از صحنههایی که برای دستیابی به سند خانه، مابین اهالی خانه و دار و دسته بنگاه معاملات املاک، دعوا و جار و جنجال به راه میافتد، مایههای کمیک در فیلم ظاهر شده است، به تدریج زیاد میشود تا در سکانس پایانی به اوج خودبرسد.
یک ولادت ناب در بازیگری داریم و یک شاه نقش، با نام «سعید آقاخانی» که به «فضلی» جان بخشیده است و ما هرگز از او هیچ انتظاری نداشتیم و قیمت بخشیده به شخصیت و به بازی، که هرگز تصورش را هم نمی کردیم؛ آفرین. او برای یک تاریخ طولانی زیست در حافظه جمعی سینمادوستان ایرانی کاری کرده است کارستان.
فضلی انگار همان خود قیصر است که برای انتقام خون خواهرش فاطی به سراغ برادران آبمنگل میرود. اما فضلی کاری کارستانتر از قیصر میکند، خواهرش فاطی را نه تنها از شر شوهر خیانتکار و نانوایی قاچاقچی رها ساخته است و آن دو نفر را با چاقو ناکار میکند که حتی به درمان اعتیاد خواهرش نیز اقدام کرده و برادرش را از تیمارستان بیرون آورده است و خواهر دیگرش را هم نجات میدهد و بالأخره سند خانه را از چنگال باجگیرها و شرخرها خلاص کرده است و به خانواده برمیگرداند! و البته در این مسیر هرکس را هم که به اصطلاح دمپرش میآید با چاقو میکشد.
به نظر میآید که مسعود کیمیایی هر چه در طول فیلمهای پس از انقلابش، خودش را نگهداشته بود که کمتر و کمتر از چاقو استفاده کند، این بار دیگر گویا قصد داشته است عقده چندین و چند ساله خودش را باز کند و تا میتوانسته در فیلمش صحنههای چاقو زنی و چاقو خوری و خون و خونریزی گنجانده است. فیلم “خون شد” تا اواسط خود تقریباً به جز همان دیالوگهای تکراری و خاص و برخلاف آثاری مانند “متروپل” و “قاتل اهلی”، لحظات کمیکی ندارد.
اما از همان میانه فیلم و به خصوص از صحنههایی که برای دستیابی به سند خانه، مابین اهالی خانه و دار و دسته بنگاه معاملات املاک، دعوا و جار و جنجال به راه میافتد، مایههای کمیک در فیلم ظاهر شده است، به تدریج زیاد میشود تا در سکانس پایانی به اوج خودبرسد.
فضلی انگار همان خود قیصر است که برای انتقام خون خواهرش فاطی به سراغ برادران آبمنگل میرود. اما فضلی کاری کارستانتر از قیصر میکند، خواهرش فاطی را نه تنها از شر شوهر خیانتکار و نانوایی قاچاقچی رها ساخته است و آن دو نفر را با چاقو ناکار میکند که حتی به درمان اعتیاد خواهرش نیز اقدام کرده و برادرش را از تیمارستان بیرون آورده است و خواهر دیگرش را هم نجات میدهد و بالأخره سند خانه را از چنگال باجگیرها و شرخرها خلاص کرده است و به خانواده برمیگرداند! و البته در این مسیر هرکس را هم که به اصطلاح دمپرش میآید با چاقو میکشد.
به نظر میآید که مسعود کیمیایی هر چه در طول فیلمهای پس از انقلابش، خودش را نگهداشته بود که کمتر و کمتر از چاقو استفاده کند، این بار دیگر گویا قصد داشته است عقده چندین و چند ساله خودش را باز کند و تا میتوانسته در فیلمش صحنههای چاقو زنی و چاقو خوری و خون و خونریزی گنجانده است. فیلم “خون شد” تا اواسط خود تقریباً به جز همان دیالوگهای تکراری و خاص و برخلاف آثاری مانند “متروپل” و “قاتل اهلی”، لحظات کمیکی ندارد.
اما از همان میانه فیلم و به خصوص از صحنههایی که برای دستیابی به سند خانه، مابین اهالی خانه و دار و دسته بنگاه معاملات املاک، دعوا و جار و جنجال به راه میافتد، مایههای کمیک در فیلم ظاهر شده است، به تدریج زیاد میشود تا در سکانس پایانی به اوج خودبرسد.